زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه
 

توبه از محاربه (قرآن)





از موارد توبه که در آیات قرآن به آن اشاره شده، «محاربه» است.


۱ - دعوت محاربان به توبه



خداوند، فراخوان محاربان به توبه و پرهيز از فسادگری و ستيزه‌جويى با خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً ... • إِلَّا الَّذِينَ تابُوا ...؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مى‌كنند، ... مگر كسانى كه توبه كنند....»

۲ - پذیرش توبه محاربان



خداوند، پذيراى توبه بندگان، حتى محاربان با خدا و رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‌ ... • إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، ... مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند؛ پس بدانيد خدا توبه آنها را مى‌پذيرد؛ خداوند آمرزنده و مهربان است.»

۳ - توبه محاربان قبل ازدستگیری



عدم گرفتارى محاربان مفسد به کیفر، در صورت توبه كردن، قبل از دستگيرى:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً ... لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ‌ • إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ‌ ...؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مى‌كنند، ... اين رسوايى آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند. مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند....»

۴ - توبه محاربان بعد از دستگیری



توبه و اظهار پشیمانی محاربان تبهكار پس از دستگيرى، فاقد تأثير و اعتبار، در سقوط كيفر و رهايى از عذاب دوزخ:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ‌ ... • إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ‌ ...؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مى‌كنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‌برند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر (چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. ... مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند....»

۴.۱ - سقوط کیفر دنیایی


سقوط حدود چهارگانه (قتل، به دار آويختن، قطع دست و پا، تبعید) از محاربان، مشروط به توبه آنان قبل از دستگيرى:
«انَّما جَزؤُا الَّذينَ يُحارِبونَ اللَّهَ ورَسولَهُ ويَسعَونَ فِى الارضِ فَسادًا ان يُقَتَّلوا او يُصَلَّبوا او تُقَطَّعَ ايديهِم وارجُلُهُم مِن خِلفٍ او يُنفَوا مِنَ الارضِ ذلِكَ لَهُم خِزىٌ فِى الدُّنيا ولَهُم فِى الأخِرَةِ عَذابٌ عَظيم‌ • الَّا الَّذينَ تابوا مِن قَبلِ ان تَقدِروا عَلَيهِم فَاعلَموا انَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيم؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمین تلاش مى‌كنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‌برند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر (چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوایی آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند. مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند؛ پس بدانيد خدا توبه آنها را مى‌پذيرد؛ خداوند آمرزنده و مهربان است.»

۴.۲ - سقوط کیفر اخروی


رهايى محاربان از آتش جهنّم، در صورت توبه آنان پيش از دستگيرى:
«انَّما جَزؤُا الَّذينَ يُحارِبونَ اللَّهَ ورَسولَهُ ... ولَهُم فِى الأخِرَةِ عَذابٌ عَظيم‌ • الَّا الَّذينَ تابوا مِن قَبلِ ان تَقدِروا عَلَيهِم فَاعلَموا انَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيم؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، ... و در آخرت، مجازات بزرگى دارند. مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند؛ پس بدانيد خدا توبه آنها را مى‌پذيرد؛ خداوند آمرزنده و مهربان است.»

۵ - منشأ پذیرش توبه محاربان



پذيرش توبه محاربان افسادگر از سوى خداوند، جلوه‌اى از مغفرت و رحمت الهی:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‌ ... • إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، ... مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند؛ پس بدانيد خدا توبه آنها را مى‌پذيرد؛ خداوند آمرزنده و مهربان است.»

۶ - منشأ عدم کیفر محاربان توبه‌کننده



سقوط کیفر و حدّ محاربان مفسد در صورت توبه، پرتوى از رحمت و مغفرت الهی:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ‌ ... • إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مى‌كنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‌برند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر (چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. ... مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند؛ پس بدانيد خدا توبه آنها را مى‌پذيرد؛ خداوند آمرزنده و مهربان است.»

۷ - دیدگاه فقهی امام خمینی



احکام محاربه و کم‌وکیف مجازات محارب در فقه با استناد به آیات و روایات و دیگر ادله معتبر مورد بررسی قرار گرفته و جزئیات آن بیان شده است. تعریف محاربه، حد آن و طرق اثبات و موجبات سقوط آن از جمله فروعات مرتبط با آیه محاربه است که امام خمینی در تحریرالوسیله درباره آن‌ها نظر داده است.

۷.۱ - تعریف محارب


امام خمینی در کتاب مذکور در تعریف محارب می‌نویسد: «المحارب هو کلّ من جرّد سلاحه او جهّزه لاخافة الناس وارادة الافساد فی الارض؛ فی برّ کان او فی بحر، فی مصر او غیره، لیلاً او نهاراً. ولا یشترط کونه من اهل الریبة مع تحقّق ما ذکر، ویستوی فیه الذکر والانثی، وفی ثبوته للمجرّد سلاحه بالقصد المزبور مع کونه ضعیفاً لا یتحقّق من اخافته خوف لاحد، اشکال بل منع. نعم، لو کان ضعیفاً لکن لا بحدّ لا یتحقّق الخوف من اخافته، بل یتحقّق فی بعض الاحیان و الاشخاص، فالظاهر کونه داخلاً فیه.» محارب کسی است که شمشیرش را برهنه می‌کند یا آن را تجهیز می‌نماید تا مردم را بترساند و می‌خواهد در زمین افساد نماید؛ خواه در خشکی باشد یا در دریا، در شهر باشد یا در غیر آن، شب باشد یا روز. و در صورت تحقق آنچه که ذکر شد، شرط نیست که از اهل ریبه (افراد مشکوک و متهم) باشد، و مرد و زن در آن مساوی است. و در ثبوت آن بر کسی که با قصد مذکور، سلاحش را بکشد درحالی‌که شخص ضعیفی است که از ترساندنش، برای احدی ترس تحقق پیدا نمی‌کند، اشکال، بلکه منع است. البته اگر ضعیف باشد، ولی نه به حدّی که ترس از ترساندن او متحقق نشود، بلکه در بعضی از احیان و اشخاص تحقق پیدا می‌کند، ظاهر آن است که داخل در آن می‌باشد.»
ایشان همچنین درباره این‌که آیا محاربه به‌واسطه ترساندن مردم با غیر سلاح از قبیل تازیانه و عصا و سنگ تحقق می‌یابد یا نه؟ اظهار می‌دارند که: «لا یثبت له حکم المحارب، ولو اخاف الناس بالسوط و العصا و الحجر ففی ثبوت الحکم اشکال، بل عدمه اقرب فی الاوّلین.» اگر مردم را با تازیانه و عصا و سنگ بترساند در ثبوت این حکم اشکال است، بلکه در دوتای اولی عدم آن اقرب است.

۷.۲ - حد محاربه


در خصوص حد محاربه و این‌که حاکم در انتخاب و تعیین یکی از مجازات‌های چهارگانه آیا مخیر است یا نه؟ در تحریرالوسیله می‌خوانیم: «الاقوی فی الحدّ تخییر الحاکم بین القتل و الصلب و القطع مخالفاً و النفی، ولا یبعد ان یکون الاولی له ان یلاحظ الجنایة ویختار ما یناسبها، فلو قتل اختار القتل او الصلب، ولو اخذ المال اختار القطع، ولو شهر السیف واخاف فقط اختار النفی. و قد اضطربت کلمات الفقهاء و الروایات، والاولی ما ذکرنا.» در این حد، بنابر اقوی حاکم بین قتل و مصلوب کردن و قطع به طور مخالف و نفی بلد، مخیّر است. و بعید نیست که برای حاکم بهتر باشد که جنایت را ملاحظه کند و آنچه که مناسب آن است، اختیار نماید. پس اگر کشته است، حاکم، قتل یا مصلوب نمودن را اختیار کند. و اگر مال را برداشته است قطع را اختیار نماید. و اگر شمشیر کشیده و فقط ترسانده است، نفی بلد را اختیار کند. و تحقیقاً کلمات فقها و روایات مضطرب است و بهتر همان است که ما ذکر کردیم.
ایشان با تصریح به این‌که تحقق عنوان محاربه منوط و مشروط به انجام قتل توسط محارب نیست، می‌نویسند: «ما ذکرنا فی المسالة السابقة حدّ المحارب؛ سواء قتل شخصاً او لا، وسواء رفع ولیّ الدم امره الی الحاکم او لا. نعم، مع الرفع یقتل قصاصاً مع کون المقتول کفواً، ومع عفوه فالحاکم مختار بین الامور الاربعة؛ سواء کان قتله طلباً للمال او لا، وکذا لو جرح ولم یقتل کان القصاص الی الولیّ، فلو اقتصّ کان الحاکم مختاراً بین الامور المتقدّمة حدّاً، وکذا لو عفا عنه‌» آنچه که در مساله سابق ذکر کردیم حدّ محارب است؛ خواه کسی را بکشد یا نه و خواه ولیّ دم، امرش را نزد حاکم ببرد یا نه. البته در صورتی که نزد حاکم ببرد به عنوان قصاص کشته می‌شود در صورتی که مقتول کفو او باشد. و با عفو او، حاکم بین چهار امر مخیّر است؛ چه او را برای گرفتن مال کشته باشد یا نه. و همچنین اگر مجروح کند و نکشد، قصاص مربوط به ولیّ است؛ پس اگر قصاص بگیرد، حاکم بین امور گذشته از نظر حد، مختار است و همچنین است اگر ولیّ از آن عفو نماید.

۷.۳ - راه‌های اثبات محاربه


طرق اثبات محاربه چیست؟ در این باره امام خمینی می‌نویسد: «یثبت المحاربة بالاقرار مرّة، والاحوط مرّتین، وبشهادة عدلین، ولا تقبل شهادة النساء منفردات ولا منضمّات، ولا تقبل شهادة اللصوص والمحاربین بعضهم علی بعض، ولا شهادة الماخوذ منهم بعضهم لبعض؛ بان‌ قالوا جمیعاً: «تعرّضوا لنا واخذوا منّا»، و امّا لو شهد بعضهم لبعض، وقال: «عرضوا لنا واخذوا من هؤلاء لا منّا»، قبل علی الاشبه.» محاربه با یک مرتبه اقرار - و بنابر احوط (استحبابی) با دو مرتبه - و با شهادت دو عادل ثابت می‌شود. و شهادت زن‌ها - جداگانه باشند یا با مردها - قبول نمی‌شود. و شهادت دزدها و محارب‌ها بعضی بر بعضی قبول نمی‌شود. و همچنین شهادت کسانی که مال از آن‌ها گرفته شده بعضی برای بعضی، به اینکه همه بگویند: «متعرض ما شدند و از ما گرفتند» قبول نمی‌شود. و اما اگر بعضی از آن‌ها برای بعضی شهادت دهد و بگوید: عارض ما شدند و از این‌ها گرفتند نه از ما، بنابر اشبه قبول می‌شود.

۷.۴ - توبه محارب


امام خمینی توبه از محاربه را به‌شرط این‌که قبل از دستگیری باشد را موجب سقوط حد محاربه دانسته و می‌نویسد: «لو تاب المحارب قبل القدرة علیه سقط الحدّ، دون حقوق الناس من القتل و الجرح و المال، ولو تاب بعد الظفر علیه لم یسقط الحدّ ایضاً.» اگر محارب قبل از توانایی بر او، توبه نماید حدّ ساقط می‌شود، نه حقوق الناس از قبیل قتل و جرح و مال. و اگر بعد از دست‌یافتن بر او توبه کند، حدّ (محاربه) هم ساقط نمی‌شود.
بنابراین تشریع سقوط حد محاربه به‌موجب توبه که با پشیمانی و دست‌کشیدن از محاربه محقق می‌گردد روشن می‌سازد که هدف اسلام از مقرر کردن حدود الهی هدایت و اصلاح بشر است نه کینه‌توزی؛ و تعیین مجازات سنگین از باب بازدارندگی نه انتقام‌جویی؛ نکته قابل‌تامل این‌که توبه مجارب آن هم قبل از افتادن در چنگ عدالت موجب سقوط فقط حد محاربه است. به همین جهت اگر محارب در ضمن محاربه مرتکب مثلاً قتل شده باشد و یا مال کسی را برده باشد و یا بر جانی صدمه زده باشد که حق‌الناس به‌ حساب می‌آید با توبه ساقط نمی‌گردد.

۷.۵ - احکام محاربه


۱- این حکم برای « طلیع» ثابت نیست؛ و «طلیع» آن کسی است که مراقب قافله‌ها و مانند آن‌ها است تا به رفقایش از قطاع‌الطریق، خبر بدهد. و همچنین این حکم برای « ردء» ثابت نیست؛ و «ردء» کسی است که برای نگهداری اموال، معاونت و کمک می‌نماید. و همچنین این حکم برای کسی که شمشیرش را بکشد یا سلاحش را مجهّز نماید تا محارب را بترساند و فساد او را دفع کند یا کسی را که به او قصد سوء نموده، دفع کند و مانند این‌ها از آنچه که قطع فساد است - نه افساد - ثابت نمی‌باشد. و همچنین برای صغیر و دیوانه و همچنین برای بازی‌کننده ثابت نیست.
۲- اگر بدون سلاح بر دیگری حمله کند تا مال او را بگیرد یا او را به قتل برساند، دفاع، جایز بلکه در دومی واجب است ولو اینکه به قتل او منجرّ شود، لیکن حکم‌ محارب بر او ثابت نیست.
۳- اگر مال را بدون محاربه بردارد، حکم محاربه بر او جاری نمی‌شود، مانند اینکه مال را بردارد و فرار کند، یا به‌زور و بدون کشیدن سلاح، بگیرد، یا در گرفتن اموال به وسائلی حیله نماید مانند تقلب در اسناد یا نامه‌ها و مانند این‌ها، که در این‌ها حدّ محارب و همچنین حدّ سارق، جاری نمی‌شود؛ لیکن طبق نظر حاکم باید تعزیر شود. اگر عنوان محارب، بر دزد صدق کند، حکم او همان است که گذشت.
۴- محارب به طور زنده مصلوب می‌شود - و باقی‌ماندن او به‌صورت مصلوب بیش از سه روز جایز نمی‌باشد - سپس پایین آورده می‌شود، پس اگر مرده باشد غسل و کفن می‌شود و بر او نماز خوانده می‌شود و دفن می‌گردد. و اگر زنده باشد، بعضی گفته‌اند که: در قتل او تسریع می‌شود. ولی این مشکل است؛ البته ممکن است گفته شود که جایز است طوری مصلوب شود که به سبب آن بمیرد، ولی این هم خالی از اشکال نیست.
۵- اگر محارب از شهرش به شهر دیگری تبعید شود، والی باید به هر شهری که در آن ماوی می‌گیرد بنویسد که از هم غذا شدن و معاشرت و خریدوفروش و ازدواج و مشاوره با او پرهیز شود. و احوط (وجوبی) آن است که کمتر از یک سال نباشد اگرچه توبه نماید. و اگر توبه نکند، نفی بلد او تا اینکه توبه نماید، استمرار پیدا می‌کند. و اگر بخواهد به بلاد شرک برود جلوگیری می‌شود. گفته‌اند: اگر او را تمکین نمودند که وارد بلاد شرک شود مقاتله می‌شوند تا او را بیرون کنند.
۶- در قطع محارب، سرقت اعتبار ندارد؛ تا چه رسد به اعتبار نصاب یا حرز، بلکه امام (علیه‌السلام) به‌مجرد صدق محارب مخیّر است. و اگر قطع شود احوط (وجوبی) آن است که ابتدا دست راست سپس پای چپش قطع شود. و بهتر آن است که بعد از قطع دست راست صبر شود تا خون بند بیاید، و اگر دست راست یا هر دو عضو را نداشته باشد، امام (علیه‌السلام) غیر قطع را اختیار می‌کند.

۸ - پانویس


 
۱. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۳. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۶. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۷. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۸. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۹. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۱۱. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۱۲. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۳۴.    
۱۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۶، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۶، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۷، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۷، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۶، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۷، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۶، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۶، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۸، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۷، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۷، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۸، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۸، کتاب الحدود، الفصل السادس فی حد المحارب، مسالة۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    


۹ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۱۰۹، برگرفته از مقاله «موارد توبه (محاربه)».    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.